نه دست خود من نیست باید به تو برگردم

دنیارو نمی دونم من دور تو می گردم

با فکر تو می خوابم از فکر تو بیدارم

نه دست خود من نیست حسی که بهت دارم

امروز منو در یاب امروزکه می تونی

تنها به تو حق می دم دنیامو بچرخونی

یک ثانیه آتیشی یک ثانیه بارونی

اینقدر ازت دیدم دریارو بسوزونی

خورشیدو بکش سمتت تو این شب تکراری

دنیارو نمی دونم ولی تو جاذبشو داری

 

روزبه بمانی

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 تير 1391برچسب:, | 20:19 | نویسنده : احسان طرخورانی |

دو  ر  می  فا سل  لا  سی ... حالا از آخر به اول بخونش ...

این سوال رو استاد ویولونم، تو اولین و آخرین جلسه ای که من کلاس ویولون رفتم ازم پرسید ...  و برای من همین یه نکته کافی بود از این کلاس و من اون چیزی که باید یاد می گرفتم رو یاد گرفتم ... و اون تسلط بود. همه ما با نت های موسیقی آشنا هستیم ولی به این نکته زیاد توجه نمی کنیم که با همین 7 نت ، آهنگ هایی که هر روز میشنویم و لذت می بریم ازش رو می سازنند ... استاد به من یاد داد مسلط بودند از بلد بودند مهم تره ...


موضوعات مرتبط: خاطرات ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:, | 2:28 | نویسنده : احسان طرخورانی |

الفرد هیچکاک:

 

"درام یعنی زندگی بدون تکه‌های خسته کننده آن"

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: آموزش ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:, | 1:21 | نویسنده : احسان طرخورانی |

دکتر ویکتور فرانکل در جنگ جهانی دوم روانه اردوگاه‌ های کار اجباری ‌شد و در سال‌های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ در آشویتس و داخائو زندانی بود، نامزدش هرگز پیدا نشد و ظاهراً جزو قربانیان این اردوگاه‌ها بود. ویکتور در کتاب خاطرات خود و در کتاب "انسان در جستجوی معنا" بارها تاکید می‌کند که بازنویسی کتاب لوگوتراپی انگیزه زنده ماندن او بود. این کتاب را که در مورد نظریه اش درباره معناجویی و معنا درمانی بود در دستگیری وی در اردوگاه به همراه همه لباس هایش از او گرفتند. او با این نظریه توانست خود را در بدترین شرایط ارودگاه حفظ کند و نجات یابد. درواقع می توان گفت نظریه ی فرانکل تجربه ای شخصی بوده و در ابتدا توسط خود او به بوته ی آزمایش گذاشته شده است . ....

جزئیات بیشتر در مورد دکتر فرانکل و کتاب وی را می توانید در ستون موضوعات وب و در بخش تحقیاقات و مقالات شخصی مطالعه نمائید.


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, | 1:49 | نویسنده : احسان طرخورانی |

مقدمه دانشجو:

نفرین به جنگ

نفرین به ظلم

دنیا که دنیا نیست، زندونه

سلام به صلح

سلام به عشق

بی عشق از دنیا چی می مونه

 

"انسان در جستجوی معنا" کتابی است که به ناچار ما و مخاطبان را درگیر مسائلی مانند جنگ، کوره های آدم سوزی، یهودیت، حزب نازی، هولوکاست و ... می کند. مسائلی که خود به تنهایی جای بحث دارند. و ما هم سعی نداریم به آنها بپردازیم چون آنچه برای ما از خاطرات دکتر از زمان اسارت خود  اهمیت دارد اتفاقاتی است که وی را منجر به کشف "لوگوتراپي"  کرد. در نتیجه ما کاری به درستی یا غلطی اتفاقات و ... نداریم. اینکه آیا اصلا واقعا کوره های آدم سوزی ای وجود داشته است یا نه ؟ یا آیا هولو کاستی مطرح بوده است یا نه؟ و ...

 

مقدمه بر کتاب:

کتاب مذکور در دو بخش نگارش شده است. بخش اول که زندگی نامه دکتر فرانکل می باشد و  بخش دوم  مختصر ولي آشکار و گويا، از اصول اساسي "لوگوتراپي"  مکتبی که وی پایه ریزی کرد، می باشد. بخش اول در مورد دوران اسارت وی در اردوگاه های کار اجباري در طول جنگ می باشد. در موقعیت و شرایطی که هر حادثه اي موجب اين مي شُد، که زنداني کنترل خود را از دست بدهد. جایی که همه هدفهاي عادي زندگي از زندانی گرفته مي شُد. تنها چيزي که برايشان باقي مي ماند: "واپسين آزادي هاي بشري بود."

 

داستان اين کتاب گر چه کوتاه است، ولي بسيار هنرمندانه و گيراست. دکتر فرانکل در جايي از داستان، فلسفه "لوگوتراپي" خود را به خواننده مي شناساند، او آن را چنان ملايم به داستان پيوند مي دهد که خواننده تنها پس از به پايان رساندن کتاب به ژرفاي نوشته او پي مي برد و مي بيند که ديگر اين بخش از کتاب دنباله داستان سبعيت  اردوگاه هاي کار اجباري نيست. فرانکل نمونه تکان دهنده اي از يک جلسه "گروه درماني" که با زندانيان ديگر داشت به ما ارائه مي دهد. تلاش او در اين داستان بر اينست که به اين پرسش پاسخ دهد: زندگي روزانه اردوگاه کار اجباري، در ذهن يک انسان متوسط چگونه بازتابي دارد؟ و پاسخ به این سوال در گرو خواندن بخش نخست کتاب می باشد و آن گاه است که بخش دوم قابل فهم و ملموس خواهد شد.


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, | 23:29 | نویسنده : احسان طرخورانی |

واژه سمینار از ریشه لاتین (Semin) به معنی بذر است. در زبان لاتین به قطعه زمینی که در آن جا بذر گیاهان کاشته می شود تا گیاهان را افزایش دهند، سمیناری (خزانه) گفته می شود.

 در فرهنگ آکسفورد آمده است:

الف) گروه کوچکی از دانشجویان در دانشگاه

ب) جلسه ای برای بحث یا مطالعه ی یک موضوع خاص با یک استاد

در فرهنگ هیرتیج آمده است:

الف) دسته ای دانشجویان که تحت نظر یک استاد  در رشته ای خاص به تحقیق و تتبع پردازند و سخنرانی هایی در آن رشته ترتیب دهند

 ب) دوره ای از تحصیلات که توسط چنین دسته ای تثبیت شود

 ج) اتاقی که دسته مزبور در آن گرد هم می آیند

 بنابراین واژه ی سمینار دو کاربرد عمده دارد:

الف) یکی در دانشگاه ها که به گروهی از دانشجویان مقاطع بالا گفته می شود که زیر نظر یک استاد و یا یک مرجع به مطالعه ی یک مبحث علمی مشغول و هراز گاهی نتیجه ی تحقیقات فردی خود را در نشست های غیررسمی ارائه کرده، یافته های خود را مبادله می کنند. بسیاری از درس های دوره ی دکترا و فوق لیسانس در دانشگاه ها، به صورت سمینار، اجرا می شود. یعنی استاد، سخنرانی می کند و در عوض هر دانشجو مستقلا تحقیق و مطالعه می کند و نتیجه آن را در جلسه عمومی به دیگران گزارش می دهد. در پایان نامه های دکترا، معمولا موضوع پایان نامه ، قبل از دفاعیه پایان نامه، با چندین سیمنار برای دفاعیه اخر آماده می شود.

ب‌)   کاربرد دوم واژه سمینار در مراکز غیردانشگاهی است. امروزه به جلساتی که به منظور مبادله اطلاعات و یادگیری نکات تازه از یکدیگر برگزار می شود، سمینار گفته می شود.


موضوعات مرتبط: اجتماعی و فرهنگی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, | 13:28 | نویسنده : احسان طرخورانی |

 

مرا در گورستان سگها دفن کنید... 

تا دمی در کنار باوفایان باشم ...!

 

 


 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, | 23:17 | نویسنده : احسان طرخورانی |

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

معنی کورشدن را گره ها می فهمند

سختِ بالا بروی ، ساده بیایی پایین

قصه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن

 چشمها بیشتر از حنجره ها می فهمند


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, | 18:28 | نویسنده : احسان طرخورانی |

با این همه خاطرات مبهم چه کنم

با عکس به یادگار با هم چه کنم

میخواستم از میان بِبُرم همه را

با دست تو روی شانه هایم چه کنم

 

 

حسین منزوی

 

برای خواندن اشعار بیشتر از حسین منزوی عزیز می توانید به لینک های زیر مراجعه نمائید:

www.forum.98ia.com/t33545.html

 

nice-poem.persianblog.ir/tag/


موضوعات مرتبط: معاصر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391برچسب:شعر,منزوی,غزل,معاصر, | 15:19 | نویسنده : احسان طرخورانی |

مارلون براندو در مورد او گفته‌است:

«  به گمان من حتی خود دنیرو هم نمی‌داند که تا چه حد مهارت دارد. »     

   


موضوعات مرتبط: برداشت ها و مطالب آزاد ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, | 3:39 | نویسنده : احسان طرخورانی |

به طعنه گفت به من: روزگار جانکاه است

به من! که هر نفسم آه در بی آه است

 

در آسمان خبری از ستاره من نیست

که هر چه بخت بلند است عمر کوتاه است

 

به جای سرزنش من به او نگاه کنید

دلیل سر به هوا بودن زمین ماه است

 

شب مشاهده چشم آن کمان ابروست!

کمین کنید که امشب سر بزنگاه است

 

شرار شوق و تب شرم و بوسه دیدار

شب خجالت من از لب تو در راه است....

 

فاضل نظری


موضوعات مرتبط: معاصر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, | 2:41 | نویسنده : احسان طرخورانی |

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود   

و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود

پلنگ من - دل مغرورم - پرید و پنجه به خالی زد

 که عشق - ماه بلند من - ورای دست رسیدن بود

گل شکفته ! خداحافظ اگر چه لحظة دیدارت

شروع وسوسه‌ای در من به نام دیدن و چیدن بود

من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری           

که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود

اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما        

بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود 

شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من       

 فریبکار دغل‌پیشه بهانه‌اش نشنیدن بود

چه سرنوشت غم‌انگیزی که کرم کوچک ابریشم

تمام عمر قفس می‌بافت ولی به فکر پریدن بود

 

حسین منزوی


موضوعات مرتبط: معاصر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, | 2:38 | نویسنده : احسان طرخورانی |

دلا بسوز که سوز تو کار ها بکند

نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش

که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند

 

حافظ


موضوعات مرتبط: غیر معاصر ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, | 1:50 | نویسنده : احسان طرخورانی |


 

 

به نام خدا

جشنواره "قاب سرخ" تحت عنوان مجموعه آثار هنرجویان هنرستان های عکاسی و گرافیک شهر تهران در دو دوره در سال های 86 و 87  و دو بخشِ آموزش و نمایشگاه با محوریت عاشورای حسینی و با هدف آموزش و پرورش نسل های آینده رشته مذکور با حضور اساتید برجسته و همکاری سازمان های مربوطه برگزار شد.

آموزش و پرورش شهر تهران، معاونت اجتماعی و فرهنگی شهردای مناطق 9 و 17 تهران، فرهنگسرای رسانه، خانه عکاسان ایران و ... مشارکت دهنده های پروژه مذکور بودند. دوره اول را خانه شهریاران جوان و دوره دوم را خانه مهراندیشان جوان( تحت نظارت سازمان ملی جوانان ) برگزار کردند و مجری طرح بودند.

 

شرح طرح: ارسال فراخوان به هنرستان های عکاسی و گرافیک شهر تهران و جذب هنرجویان نخبه و آموزش آنها و برگزاری نمایشگاه عکس از عکس های هنرجویان در دوره زمانی ایام دهه فجر و اربعین حسینی و سرانجام اختتامیه


موضوعات مرتبط: ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 17 تير 1391برچسب:, | 23:9 | نویسنده : احسان طرخورانی |

پلک بزنی

شعر می ریزد

از مژه هایت

 

پلک نزن

... می ترسم آدم های تنها

ته سیگارشان را بر شعرها خاموش کنند

 

شعر نشو

مگر بر دست هایم

این شهر

لیاقت این همه خوبی

که به هر نگاهی از مژه هایت بر زمین می ریزد را

ندارد

.

.

.

مهدیه لطیفی


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 17 تير 1391برچسب:, | 17:20 | نویسنده : احسان طرخورانی |

 

...هر چه دادم به او حلالش باد

غیر از آن دل که مفت بخشیدم

دل من کودکی سبکسر بود

خود ندانم چگونه رامش کرد

او که می گفت دوستت دارم

پس چرا زهر غم به جامش کرد ...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 17 تير 1391برچسب:, | 14:20 | نویسنده : احسان طرخورانی |

 

وقتی بهم گفتی بهتر از تو رو پیدا کردم ... یاد اون روز هایی افتادم که به صد تا بهتر از تو گفتم ، بهتر از تو رو دارم

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 16 تير 1391برچسب:, | 23:47 | نویسنده : احسان طرخورانی |

 

جغرافياى خانم ها

خانم ها در سن ۱۸ تا ۲۱ سالگى ، مانند آفريقا يا استراليا هستند
نيمه كشف شده، وحشى، با زيبايى هاى افسون كننده ى طبيعى

در سن 21 تا ۳۰ سالگى، مثل امريكا يا ژاپن هستند:
كاملا كشف شده، بسيار توسعه يافته، آماده براى معامله، مخصوصا معامله با پول نقد يا اتومبيل .

در سن 30 تا ۳۵ سالگى، مانند هند يا اسپانيا هستند:
بسيار داغ، آسوده خاطر و آرام، و آگاه به زيبايى هاى خود.

بين سن 35 تا ۴۰ سالگى، مانند فرانسه يا آرژانتين هستند:
بدين معنا كه اگر چه ممكن است در جريان جنگ نيمه ويران شده باشند، اما هنوز جاهاى بسيارى براى تماشا دارند .

در سن 40 تا ۵۰ سالگى، مثل يوگسلاوى يا عراق هستند:
جنگ را باخته اند. هنوز گرفتار اشتباهات پيشين اند. و به باز سازى كامل نياز دارند .

بين 50 تا ۶۰ سالگى، مانند روسيه يا كانادا هستند:
بسيار پهناور، آرام و مرز ها بدون مرزبان، اما سرماى زياد، خلايق را از آنان مي رماند.

در سن 60 تا ۷۰ سالگى، مانند انگلستان يا مغولستان اند:
با يك گذشته ى درخشان و بدون آينده .

بعد از ۷۰ سالگى، شبيه آلبانى يا افغانستان اند:
همگان ميدانند كه در كجايند، اما هيچكس به سراغ شان نمى رود.

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 16 تير 1391برچسب:, | 23:34 | نویسنده : احسان طرخورانی |

... واي به حال کسي که وقتي رويايش به حقيقت پيوست و سرانجام آزاد گشت، آزادي را کاملا

متفاوت از آنچه  در اشتياقش بود، بیاید! ...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 16 تير 1391برچسب:, | 23:16 | نویسنده : احسان طرخورانی |



برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 16 تير 1391برچسب:, | 20:36 | نویسنده : احسان طرخورانی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • موز فان